آشنایی با سبک ها و مکاتب عکاسی( conceptual photography – عکاسی مفهومی)
عکس مفهومی یا Conceptual به عکسی گفته میشود که هدف عکاس از آن، معمولا بیان مفهومی خاص با کمک عناصر تصویر است. عکس مفهومی باید بیننده را به تفکر وا دارد. عکسهای همهٔ دستههای عکاسی میتوانند در صورت القای مفهومی خاص به بیننده در این دسته نیز قرار گیرند.
در این صورت عکاسی وقتیکه با خلاقیت و رگه هایی از طنز همراه شود میتواند جذابتر و الهام بخشتر شود. این عکسها باید برای تمام عکاسان تیزبینی که سعی خود را برای گرفتن عکسهای استثنائی میکنند، باارزش باشد. عکاسان این عکسهای برجسته را با تمام تلاش، تخیل و خلاقیتشان گرفته اند تا به ما فرصت دیدن شگفتیهای عکاسی را از چشمان خلاقانه شان بدهند
عکاس : پویا درخشان
عکاسی مفهومی یک فرم پیشرفته تر از ابراز احساسات هنرمندانه است که عکاسی را در زمره هنرهایی مانند نقاشی ، شعر ، موسیقی و … در می آورد.
Photograph of Duchamp’s Fountain 1917
اما در دهه ۶۰ همزمان با ظهور ویدئو آرت ، رواج بکارگیری دوربین توسط هنرمندانی به مانند ریچارد لانگ و دنیس اپنهایم جهت ثبت و توصیف آثار هنری آن دوران که اغلب ظاهری سرد و بی روح داشتند خاستگاه این سبک از عکاسی شد. نیت آنها ساده بود ، خلق تصاویری واقع بینانه از آثار هنری بطوری که تا حد ممکن مستند باشند.این روح واقعی عکاسی بود و همان ظرفیت غیر قابل تغییر عکاسی است که همه چیز را چنانچه که هست نشان می دهد و این سر منشا این تفکر در بین هنرمندان گردد که دوست داشتند باور کنند این تجسم آثار هنری در عکاسی است.
عکاسی مفهومی چیست؟
آیا عکاسی مفهومی برای بسیاری از ما یک قسمت اسرارآمیز از بدنه اصلی عکاسی است؟
در یک عکس مفهومی ، مفهوم چه معنایی می تواند داشته باشد؟
آیا عکاسی مفهومی از سایر شاخه های عکاسی جدا افتاده و در برج عاج خود جا خوش کرده یا این قسم از عکاسی بصورتی غیر قابل تشخیص و مبهم با سایر قسمت های این هنر ادغام شده؟
این بحث کوششی برای شفاف کردن این معنا از طریق جستجو در مفهوم ، موضوع ، شرح و استفاده از نمادها و زیباشناسی در این شاخه از هنر عکاسی است.
در عکاسی مفهومی ، مفهوم در عکس اولین موضوعی است که باید به آن پرداخته شود. یک عکاس مفهومی تلاش می کند که قسمتی از پیام خود را به مخاطب منتقل کند این پیام می تواند یک جهت دادن سیاسی باشد یا تفسیر اجتماعی و حتی می تواند یک حس برانگیخته درونی و مبهم از احساسات فرو خفته مان باشد .تا این جا قضیه ، داستان مانند هنرهای انتزاعی است ولی بعد از آن عکس مفهومی تصویر یک نمود صریح و بی پرده از خود مفهوم نیست بلکه یک بیان کلی از ایده اصلی می باشد.
استفاده از سمبلها
عکاسی مفهومی به درستی از سمبلها برای بیان مفهوم استفاده می کند.حرکت ، حالت و فرم سوژه و یا همه چیزی که عکاس می خواهد در پیامش لحاظ کند در این نوع عکاسی دیده می شود.سمبلها همیشه حضور قدرتمندی دارند ،مثلا سبزی لجن زار به نشانه سبزی اسکناسهای پول!
البته یک مشکلی که برای هر عکاس مفهومی پیش می آید اینست که درک مفاهیم استفاده شده و حدس زدن معنای آنها برای هر مخاطبی امکان پذیر نباشد.در نتیجه تلاش جهت درک مفاهیم توسط مخاطب یک چالش مهم برای عکاس مفهومی است.
عکاس مفهومی برای یک عکس معانی ای عینی و یا ذهنی بسیار زیادی قائل است .البته خیلی از عکاسان مفهومی علاقه دارند ادعا کنند تنها و فقط تنها یک مفهوم عینی برای هر عکس وجود دارد واز خلال عکسهایشان صرفنظر از پس زمینه های ذهنی مخاطبان آنها همان یک معنا برای بیننده قابل باز یافت می دانند. گرچه هستند عکاسان مفهومی ای که نیت دیگری در سر دارند آنها می خواهند مخاطب نهایت درک ذهنی خودش را از عکس داشته باشد. آنها می خواهند احساسات زیادی را ایجاد کنند. آنقدر متفاوت و متعدد به تعداد آدمهایی که بیننده آثارشان هستند.
اما واقعا چرا چنین است؟
آفرینش یک تصویر هیجان انگیز که باعث به فکر فرو رفتن بیننده ها می شود و ارتباطی بین خاطرات و تجربیات آنها با احساسات می گردد چرا اینقدر مهم است؟
این سئوالهایی هستند که عکاس مفهومی می خواهد با آثارش به آنها پاسخ دهد.
ترکیب بندی
دو اردوگاه اصلی برای ترکیب بندی در عکاسی مفهومی متصور می باشد:
در یک سو کوششی در ایجاد یک ترکیب بندی کمینه و ایجاد غنای بصری بالا از این طریق.
بیشترعکاسان مفهومی مینیمال ترکیب هایی ایجاد می کنند که فکوس و تمرکز دقیقا بر روی یک سوژه باشد . یک مفهوم منفرد ، که باعث تمرکز بیننده بر روی یک فکر مشخص میگردد. ایده قرار گرفتن سوژه بر روی بکگراند سفید پاکیزه بخاطر همین منظور است: یعنی پرهیز از مخشوش شدن ایده اصلی.
در سویی دیگر کمی پیچیدگی وجود دارد.این هنرمندان کسانی هستند که مکانهای شلوغ و تعدد سوژه را بر می گزینند که اغلب فاقد تمرکز بر روی سوژه ای واحد است. ترجیحا هر سوژه ، هر نماد در این مکانها یک نقشی برای دیگری بازی می کند خلق چشم اندازهای وسیع از ایده های که در عین حالی که پیام کلی ای را توصیف می کنند ولی هنوز بشدت خاص و یکه هستند.
زیبائی شناسی تعداد بسیار زیاد از عکاسان مفهومی کوشش نمی کنند که حتما آثارشان زیبا باشد و یا حتی الزاما به چشم زیبا بیاید. عکاسی مفهومی می بایستی ساده باشد یا حتی در برخی موارد عمدا زشت ارائه می شود تا ایده از خلال تصاویر بیان شود. تعداد زیادی از عکاسان مفهومی تلاش دارند تصاویر تا حد ممکن طبیعی بنظر آید بطوری که حواس بیننده از ایده اصلی عکس منحرف نشود که در اصل نیت و خاستگاه اولیه این نوع از عکاسی هم است. در قسمت بعد تعدادی از تکنیک های ابتدایی در خلق تصاویر مفهومی را با هم مرور خواهیم کرد.
پس از آنکه مدرنیسم در نیمه های دهه ۱۹۶۰ به پایان عمر خود نزدیک شد. هنرمندان سعی کردند، با تلفیق بقایای آن و فلسفه،ایده و اطلاعات نوین به بیان اندیشه های خود بپردازند بدینسان هنر مفهومی(Conceptual Art) متولد شد. هنرمندان هنر مفهومی به شیوه های مختلف اینستالیشن(installation) ، مینی مالیسم (minimalism)،پرفرمانس(performance)وهپنینگ (happening ) سعی کرده اند آنچه را هنرمندان پاپ آرت بدون نظریه پردازی هنری و به صورت آشفته مطرح کردند با زیبایی شناسی متناسبی معنی کنند.
آنها در واقع چیستی و طبیعت هنر را به روشی صریح و با توسل به ارائه مفاهیم اشیاء به شکلهای مختلف، معرفی لغوی و توضیحات نوشتاری مورد پرسش قرار می دهند بدون آنکه به شکل ذهنی و صورت خیالی اثر اهمیت دهند.در آثار هنر مفهومی رابطه هنرمند، اثر هنری و مخاطب دگرگون می شود. به این ترتیب اثر مفهومی محاکات طبیعت و صورتهای گوناگون آن نیست،
بلکه هنرمند با اتکاء به منطق فردی خویش از امکانات زبان و بیان مستقیم در طبیعت و در زندگی بهره می گیرد و در بسیاری از موارد علاوه بر چیستی اشیا ، واقعیتهای سیاسی، اجتماعی و تکنولوژی موضوع کار او را تشکیل می دهد.دراین رابطه مخاطب و گاهءخود هنرمند بخشی از کلیت و شکل اثر هنری و مفهوم آن به شمار می آید نسل هنرمندان پس از جنگ جهانی عمدتاً با جسارتی جنون آمیز، آثاری خلق کردند که علاوه بر ظاهر ساختن سیر منطقی تحولات هنر مدرن، اضمحلال و بن بست آن را نیز نشان داد.با ظهور جنبشهای جدید هنری پس از دهه ۱۹۶۰ شکل و مضمون اثر هنری و رابطه اش با انسان و طبیعت مجدداً مورد پرسش قرار گرفت و هنرمندان از آخرین دستاوردهای تکنولوژیک برای بیان مفاهیم و موضوعات هنر خود بهره گرفتند